اخبار ویژه
کد خبر : 252192 | تاریخ ثبت : 1399/2/28 12:12:47 |
روایتی از حالوهوای خاموشی مقابلهها در شهرها

به گزارش آزادنما؛
نامجو زحمتکش: از سالها پیش، مجلس و محفلش به راه بود، قبل از این که ماه رمضان برسد برای برگزاری مراسم قرآنخوانی تلاش میکرد و در تدارک برنامهها بود.
دوست داشت مقابلهاش را خوب برگزار کند، هرمشکلی که بود باز دست از قرآن و دعا برنمیداشت، انگار بیقراری میکرد که ماه رمضان برسد تا خانهاش محل قرائت قرآن باشد. چه خوب هم دست یاری میدادند، همسایهها، دوستان، آشنایان، فرزندان و خانواده سراز پا نمیشناختند و هرکدام کاری میکردند تا مراسم برگزار شود.
هرشب مراسمش به راه بود، چشم به در داشت تا مستمعین فرابرسند و قرائت قرآن را آغاز کند و چه با سوز، آیات نورانی قرآن را تلاوت میکرد.
اتاق کوچکش پر از جمعیت میشد و هر وقت اتاق گنجایش عشق مردم را نداشت، بیرون خانه فرشی پهن میکرد تا آنها از خانهاش نروند و این رفتارش چه دوستداشتنی و جذاب بود.
آن سالها که بچهها کوچک بودند، خودش همه کارها را انجام میداد، عاشق قرآن و اهلبیت(ع) بود، همیشه در خانهاش به روی همه باز بود و با آمدن مردم چهرهاش باز می شد.
سابقه برگزاری مراسم مقابله در منزل حاج حسین محمودی به سالها پیش از سیل ویرانگر سال 65 برمیگردد، واقعیت خانه او در یکی از روستاهای حاشیه رودخانه مند قرار داشت و آن شب طوفانی و سیل طغیانگر، خانه اش در هجوم آب ویران شد و آنان را مجبور کرد خانه و کاشانهاشان را ترک کنند.
او حدود 34 سال است که ساکن روستای تازه تأسیس وحدت آباد در بخش بردخون شده اما مجلس قرآننیش تعطیل نشده، در هرشرایطی میکوشد که قرآن چراغ محفلش شود.
پیش از رمضان امسال نگران بود، نگران تعطیلی مجلس قرآن خوانی، نگران نیامدن مردم، نگران خاموشی مقابلهاش، انگار غصهای در دل داشت که بیقراری میکرد.
چندشب اول ماه رمضان گذشت و غصه او هر روز بیشتر میشد، انگار حوصله نداشت و هرلحظه منتظر خبری بود، دلش گواهی میداد که خبری خوش در راه است، بله خبر دادند که محافل قرآنی با رعایت پروتکلهای بهداشتی برگزار شود.
چهرهاش باز شد، انگار دنیا را گرفته و شادمان به دنبال برپایی مجلس قرآنخوانی بود، دوست نداشت صدای قرآن از خانهاش برود، صوت قرآن، حضور مردم و ندای عرفانی را دوست داشت. با اینکه سن و سالش بالا رفته اما دوست داشت خود قرآن را آغاز کند، دوست نداشت از قرآن فاصله بگیرد و با صوتی حزین قرآن تلاوت میکرد.
شبهای قدر فرارسید و باز همان مراسم همیشگی، اما امسال مجلسش کوچک شده بود، دیگر از آن همه جمعیتی که همیشه در خانه بودند خبری نیست، بله حاضران به انگشتان دودست هم نمیرسید و شبی متفاوت بود.
اما باز شادمان بود که در این شرایط کرونایی توفیقی دست داده تا خانهاش میزبان عاشقان قرآن باشد، حاضران از نزدیکان و اهل خانه بودند و چه عاشقانه یارب یارب سرمیدادند و الغوث الغوث و العفو العفو میگفتند.
حاج حسین محمودی خدای را شکر میکرد که شب قدر، شب 23 ماه مبارک رمضان، باز در خانهاش صوت قرآن شنیده می شود اما ناراحت بود که امسال از آن جمعیتی که با حضورشان جای سوزن انداختن نبود دیگرخبری نیست.
پیرمرد خبلی خوشحال بود و در زمان قرآن به سرگذاشتن خدای را شکر میکرد که خدا باز فرصتی داده تا خانهاش با صوت قرآن منور و نورانی شود، به راستی که دیشب محفلشان بوی خدا داشت./فارس